- "" را در عنوان جستجو کن
- "" را در تصویرگر جستجو کن
- "" را در شابک جستجو کن
- "" را در نام مجموعه جستجو کن
- "" را در مولف جستجو کن
- "" را در مترجم جستجو کن
- "" را در نام گروه جستجو کن
این داستان درباره یک غار اسرارآمیز طلسم شده است. ماجرا از آنجا آغاز میشود که پسرکی به نام احمد تصمیم میگیرد از کوه بالا برود و وارد غاری طلسم شده به نام غار خورشید شود. مردم روستا میگفتند تا به حال هیچکس نتوانسته از آن غار بیرون بیاید و آنجا نفرین و طلسم شده است، اما پدربزرگ احمد اینطور فکر نمیکرد و معتقد بود تمام این حرفها خرافه هستند و واقعیت ندارند. احمد تصمیم گرفت به حرف پدربزرگش اعتماد کند و به این سفر اسرارآمیز برود، اما کار آنقدر که او تصور میکرد آسان نبود و مشکلات زیادی سرراهش قرار داشت.
0 نظر