- "" را در عنوان جستجو کن
- "" را در تصویرگر جستجو کن
- "" را در شابک جستجو کن
- "" را در نام مجموعه جستجو کن
- "" را در مولف جستجو کن
- "" را در مترجم جستجو کن
- "" را در نام گروه جستجو کن
آنا پتروونا در روستای ما زندگی می کند. سال های سال است که او در اینجا ساکن است. آنا پتروونا می گوید: من سن و سال زیادی دارم. آخر من خیلی وقت است که به دنیا آمده ام. کلبه او بسیار کوچک و اندازه یک نصفه خانه است. او یک سگ به اسم چرنوشکا و یک گربه به نام مورکا دارد. عصرهای پاییز سرد و طولانی است. آنا پتروونا بخاری را روشن می کند و می نشینیم تا چای بخوریم. من چای می خورم و او تعریف می کند...
0 نظر