پيکول شب با دندان درد شديد از خواب بيدار ميشود. مادر متوجه ميشود، يکي از دندانهاي پيکول پوسيده و بايد به دندانپزشکي بروند تا دندانش را درست کنند، ولي پيکول دوست ندارد پيش دندانپزشک برود ... ماجراهاي پيکول آينهاي است که جلوي کودک ميگذاريم. او از خلال اين قصهها رفتارهاي خودش را ميبيند و امکان بازنگري برايش فراهم ميشود. نويسنده هر بار يک نکتهي اخلاقي را در دل داستاني جذاب براي کودک برجسته ميکند و او را با سؤال«حالا چه فکر ميکني؟» روبهرو ميکند.
0 نظر